توسعه فردی با نوشتن

الان دقیقا برگشتم به دوسال پیش. روزهای پاییزی نود و هشت. بهتره بگم روزهای بی‌نظیر پاییز نود و هشت. روزهایی که داشتم خودم رو آماده می‌کردم تا وارد مرحله جدیدی از نوشتن بشم. مرحله‌ای که باعث شد من الان اینجا باشم. بنویسم و منتشر کنم. حالم خوب بشه و احساس کنم که دارم مسیری رو طی می‌کنم که من رو حداقل یک پله به علاقه‌ام نزدیک‌تر می‌کنه. حوالی یک‌سال بی‌وقفه نوشتم و منتشر کردم. بعد از اون با افزایش خواننده‌ها احساس کردم که دارم وقت ملت رو می‌گیرم و رفتم روی حالت سایلنت. اعتراف می‌کنم که هیچ‌وقت، هیچ‌جا، با هیچ‌کاری، هیچ‌اتفاقی و هیچ‌چیزی، آرامش و خوشحالی‌ای که وقتی صفحه ورد رو باز می‌کردم و می‌نوشتم رو تجربه نکردم. تعجب می‌کنم از اینکه چطوری تونستم به کلمه‌ها خیانت، و توی فایل‌های ورد و پیش‌نویس حبس‌شون کنم. به‌هیچ‌وجه نمی‌خوام با تعریف از بوی بارون و چای و صدای کیبورد موقع نوشتن، وارد دنیای کثیف کلیشه‌ها بشم. من امروز دوباره شروع کردم. شروع کردم به نوشتن. به توسعه‌فردی. به نوشتن با توسعه فردی. من هدف‌های بزرگی تعیین کردم، راستش وجدانم اجازه نمیده که همین‌جوری بشینم و شاهد پرپر شدن تک‌تک‌شون باشم. شروع می‌کنم، حتی اگر کسی جز خودم حاضر نباشه خط‌خطی‌هام رو بخونه. من فقط می‌نویسم چون تنها کاریه که از انجامش خسته نمیشم. از کجا معلوم شاید یکی، یه روزی، یه جایی یکیشون رو خوند و لبخند زد:) 

۴ نظر ۹ لایک:)
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان